جدول جو
جدول جو

معنی تیره دود - جستجوی لغت در جدول جو

تیره دود
(رَ / رِ)
دود سیاه و تیره و ظلمانی:
برانگیخت از بام دژ تیره دود
دلیری به سالار لشکر نمود.
فردوسی.
کزان بر نخستین تو خواهی درود
وز آتش نیابی مگر تیره دود.
فردوسی.
نیامد ز گفتار من هیچ سود
ندیدم ز آتش بجز تیره دود.
فردوسی.
رجوع به تیره و دیگر ترکیبهای آن شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تیره روز
تصویر تیره روز
تیره روزگار، سیه روزگار، سیه روز، بدبخت
فرهنگ فارسی عمید
(تَ رِ)
دهی جزء دهستان تیرچایی بخش ترکمان شهرستان میانه است که در بیست و پنج هزارگزی شمال خاوری بخش ترکمان و دوازده هزارگزی شوسۀ میانه به تبریز قرار دارد. کوهستانی و معتدل است و 210 تن سکنه دارد. آب آن از رود النجارق و محصول آنجا غلات و نخود سیاه و بزرگ و شغل اهالی زراعت و گله داری است وراه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(رَ / رِ دَ)
کنایه از دنیا و عالم است. (برهان). دنیا. (فرهنگ رشیدی) (ناظم الاطباء). کنایه از دنیا و عالم جسمانی بود. (انجمن آرا)
لغت نامه دهخدا
(رَ / رِ گَ)
گرد تیره و سیاه. خاک سیاه برآمده از زمین. گرد و خاکی سیاه و مظلم:
زمین آهنین شد هوا لاجورد
به ابر اندر آمد سر تیره گرد.
فردوسی.
به هشتم برآمد یکی تیره گرد
بدانسان که خورشید شد لاجورد.
فردوسی.
که از راه ایران یکی تیره گرد
برآمد کزو روز شد لاجورد.
فردوسی
لغت نامه دهخدا
(رَ / رِ)
سیاه فام و مظلم و مکدر. (ناظم الاطباء) :
ز بانگ تبیره به سنگ اندرون
بدرید دل در شب تیره گون.
فردوسی.
چو روشن شود تیره گون اخترم
بکشتی ز آب زره بگذرم.
فردوسی.
دو چشم از بر سر چو دو چشمه خون
ز دود دهانش جهان تیره گون.
فردوسی.
گولی تو از قیاس که گر برکشد کسی
یک کوزه آب از او بزمان تیره گون شود.
لبیبی (از یادداشت بخط مرحوم دهخدا).
بس نپاید تا به روشن روی و موی تیره گون
مانوی را حجت اهرمن و یزدان کند.
عنصری.
گران گشت از رنج سیمین ستون
گلش گشت گلرنگ و مه تیره گون.
اسدی (گرشاسب نامه).
زمین تیره گون شد هوا تیره رنگ
که پنهان شد از گرد رخسار زنگ.
اسدی (گرشاسب نامه).
رجوع به تیره و ترکیبهای دیگر آن شود
لغت نامه دهخدا
(رَ / رِ)
گوی تیره. کنایه از زمین:
بدارنده کاین آتش تیزپوی
دواند همی گرد این تیره گوی
که تا زنده ام هیچ نازارمت
برم رنج و همواره ناز آرامت.
اسدی.
که آویختست اندرین سبز گنبد
مر این تیره گوی درشت و کلان را.
ناصرخسرو.
رجوع به تیره شود
لغت نامه دهخدا
خزانه دار داریوش سوم در تخت جمشید، که پس از تسلط اسکندر بر ایران و غارت تخت جمشید اسکندر اورا در این شغل ابقاء کرد و به روایت دیودور این شخص با اسکندر ارتباط داشت و حتی او را با نامه ای مطلع ساخت که داریوش قشونی برای حراست تخت جمشید اعزام کرده که اگر او زودتر وارد شود به آسانی شهر را خواهد گرفت، رجوع به ایران باستان ج 2 صص 1419-1422 شود
لغت نامه دهخدا
(رَ / رِ خِ رَ)
نادان و کودن. (ناظم الاطباء). بداندیشه. تاریک عقل:
قیاس خشم بود دشمنان تیره خرد
قیاس صرصر و پشته ست و آتش و حراق.
میر معزی (از آنندراج).
رجوع به تیره و دیگر ترکیبهای آن شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از تیره دلی
تصویر تیره دلی
عمل و حالت تیره دل سیاه دلی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تیره دست
تصویر تیره دست
آنکه اعمال بد ازو سرزند، دنیا عالم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تیره روز
تصویر تیره روز
سیاه روز بدبخت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تیره روز
تصویر تیره روز
بدبخت
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تیره روی
تصویر تیره روی
الظّلام على
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از تیره روی
تصویر تیره روی
Grimness
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از تیره روی
تصویر تیره روی
gravité
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از تیره روی
تصویر تیره روی
важкість
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از تیره روی
تصویر تیره روی
uzito
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از تیره روی
تصویر تیره روی
тяжесть
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از تیره روی
تصویر تیره روی
Schwere
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از تیره روی
تصویر تیره روی
شدت
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از تیره روی
تصویر تیره روی
ভার
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از تیره روی
تصویر تیره روی
무게
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از تیره روی
تصویر تیره روی
ağırlık
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از تیره روی
تصویر تیره روی
ciężkość
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از تیره روی
تصویر تیره روی
重さ
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از تیره روی
تصویر تیره روی
מִשְׁקַל
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از تیره روی
تصویر تیره روی
गंभीरता
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از تیره روی
تصویر تیره روی
berat
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از تیره روی
تصویر تیره روی
zwaarte
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از تیره روی
تصویر تیره روی
gravedad
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از تیره روی
تصویر تیره روی
gravità
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از تیره روی
تصویر تیره روی
gravidade
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از تیره روی
تصویر تیره روی
严重
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از تیره روی
تصویر تیره روی
น้ำหนัก
دیکشنری فارسی به تایلندی